الامامة و السیاسةاَلاْمامَةُ وَ السّیاسَة، عنوان کتابی در تاریخ سدههای ۱ تا ۳ق منسوب به ابن قتیبه (ه م) است. ۱ - جنبههای مورد بررسیاین کتاب که گاه با عنوان تاریخ الخلفاء نیز از آن یاد شده، بهویژه از حیث انتساب آن به دانشمند مشهوری چون ابن قتیبه دینوری، بارها از آن بحث شده است. این اثر را میتوان با در نظر گرفتن دو جنبه کلی بررسی کرد: نخست مسأله انتساب آن به ابن قتیبه و سپس محتوای اخبار و روایات تاریخی و منابع آن که البته معلوم نبودن نام مؤلف، از ارزش و اعتبار مطالب کتاب در مجموعه آثار تاریخی مربوط به قرون نخستین اسلامی، نمی کاهد. ۱.۱ - مولفدرباره مؤلف کتاب باید گفت که هیچ یک از کسانی که شرح زندگی و آثار ابن قتیبه را به دست دادهاند، به چنین کتابی، حتی با عنوان تاریخ الخلفاء اشاره نکردهاند. [۱]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۵-۸۶.
بررسی متن کتاب نیز نفی انتساب الامامة و السیاسه به ابن قتیبه را تأیید میکند. البته کتاب پس از بسمله با این عبارت آغاز میشود: «قال ابو محمد عبدالله ابن مسلم بن قتیبه رحمهالله تعالی...» و در یک جای دیگر نیز این نام (عبدالله بن مسلم) در صدر یک خبر آمده است. [۲]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۱، ص۲۷، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
با اینهمه، آوردن سلسله اسناد در صدر اخبار، با روش محدثان تفاوت کلی دارد و با آنکه نخستین اخبار و روایات با سلسله اسناد آغاز میشود، اما در چند صفحه بعد، مؤلف کتاب - و شاید نخستین کاتب پس از مؤلف - در صدر هر روایت، فقط از لفظ «قالَ...» استفاده کرده است که غالباً معلوم نیست گوینده کیست. ابن ابی مریم (د ۲۵۳ق) که مؤلف، نخستین روایت را از قول او نقل کرده [۳]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۱، ص۲۷، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
مصری است [۴]
ذهبی، احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و صالح سمر، ج۱۲، ص۳۱۱، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
و تا آنجا که میدانیم ابن قتیبه هرگز به مصر نرفت. دیگر رجال و شیوخ کتاب را نیز نمیتوان جزو شیوخ ابن قتیبه محسوب کرد. [۵]
ذهبی، احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و صالح سمر، ج۱۳، ص۲۹۷، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
در پارهای موارد به نظر میرسد که مؤلف یا کاتب، سلسله اسناد را انداخته، و تنها به نام صاحب اثر اکتفا کرده است، مانند «قال الحسن البصری» [۶]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۱، ص۲۷، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
در همین موارد است که گاه تناقضهایی دیده میشود. اما اینکه خطیب به استناد عبارت «حدثنا ابن ابی لیلی التجیبی» در الامامه، [۷]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۷۸، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
این ابن ابی لیلی را قاضی کوفه (د ۱۴۸ق) دانسته، و نتیجه گرفته که او ۶۵ سال پیش از تولد ابن قتیبه درگذشته است، [۸]
خطیب، محبالدین، مقدمه بر المیسر و القداحِ ابن قتیبه، ج۱، ص ۲۳، قاهره، ۱۳۸۵ق.
درست نمینماید. همچنین باید توجه کرد که روش تألیف کتاب، با آنچه از روش نویسندگی و عقاید ابن قتیبه میشناسیم، هماهنگ نیست. [۹]
خطیب، محبالدین، مقدمه بر المیسر و القداحِ ابن قتیبه، ج۱، ص۲۳-۲۴، قاهره، ۱۳۸۵ق.
[۱۰]
قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۱، تهران، ۱۳۶۳ش.
باید گفت مسأله انتساب این کتاب به ابن قتیبه دست کم از قرن ۶ق مطرح بوده است؛ چنانکه قاضی ابوبکر ابن عربی (د۵۴۳ ق) در العواصم من القواصم ، با آنکه در انتساب همه مطالب الامامة و السیاسه به ابن قتیبه تردید کرده، به سبب روایت اخباری که موجب طعن بر صحابه میشود، به ویژه در بخش مربوط به حوادث سقیفه و مسأله بیعت امام علی (ع) با خلیفه اول ، بر او تاخته است. [۱۱]
ابن عربی، ابوبکر، العواصم من القواصم، به کوشش محبالدین خطیب، ج۱، ص ۲۲۸، دمشق، دارالبشائر.
ابن شباط ، مورخ تونسی (د ۶۸۱ق) نیز در کتاب خود با عنوان صلة السمط... ، از الامامة و السیاسه با تصریح به نام ابن قتیبه، نقل میکند. [۱۲]
ابن شباط، محمد، «صلة السمط»، المکتبة العربیة الصقلیه، به کوشش میکله آماری، ج۱، ص۲۱۱، لایپزیگ، ۱۸۵۷م.
[۱۳]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۷۰، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
قلقشندی (د ۸۲۱ق) نیز در صبح الاعشی ، عهدنامه عمر بن عبدالعزیز به سلیمان بن عبدالملک را به نقل از کتاب ابن قتیبه با عنوان تاریخ الخلفاء ، آورده است [۱۴]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۹، ص۳۶۰-۳۶۲، قاهره، ۱۳۸۳ق.
که اصل آن را در الامامة و السیاسه میتوان یافت. [۱۵]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۱۱۴- ۱۱۵، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
در میان محققان متأخر، گویا نخستین کسی که در انتساب این اثر به ابن قتیبه تردید کرد، پاسکوال دِگایانگوس، خاورشناس اسپانیایی (۱۸۰۹-۱۸۹۷م) بود. محققان دیگری نیز در این باره به تحقیق پرداختهاند. [۱۶]
خطیب، محبالدین، مقدمه بر المیسر و القداحِ ابن قتیبه، ج۱، ص۲۳-۲۴، قاهره، ۱۳۸۵ق.
[۱۷]
عدوی، احمد زکی، مقدمه بر عیون الاخبارِ ابن قتیبه، ج۳، ص۳۶-۳۷، قاهره، ۱۹۳۰م.
[۱۸]
حسینی، اسحاق موسی، ابن قتیبه، ترجمه هاشم یاغی، ج۱، ص۷۷-۷۸، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
[۱۹]
مصطفی، شاکر، التاریخ العربی و المورخون، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۲، بیروت، ۱۹۸۳م.
گر چه هیچ یک از این پژوهشگران به نام و نشان مؤلف واقعی اثر راه نیافتهاند. این نکته نیز شایسته یادآوری است که یاقوت حموی در شرح احوال ابن حزم (ه م)، به کتابی از او با عنوان الامامة و السیاسه اشاره میکند، [۲۰]
یاقوت، ادبا، ج۵، ص۹۴- ۹۵.
[۲۱]
مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، ج۲، ص۷۹، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
اما این جز اشتراک لفظی در عنوان کتاب نیست و هیچ دلیل دیگری مؤید اینکه کتاب موجود همان اثر ابن حزم باشد، وجود ندارد. همچنین، هیچ یک از منابع مؤلف از سده ۴ق در نمیگذرد و این مؤید نظر دخویه است که معتقد است این کتاب را احتمالاً یک مؤلف مصری یا مغربی در عهد ابن قتیبه نگاشته است.۱.۲ - محتواکتاب پس از خطبه ، با ذکر فضایل دو خلیفه نخست آغاز میشود، سپس به مسأله سقیفه و خلافت ابوبکر میپردازد، اما به طور کلی، اخبار و روایات مربوط به دوره خلافت ابوبکر و عمر بسیار مختصر و تنها با اشارههای گذرا آمده است. از اینجا نویسنده به تفصیل بیشتر گراییده، و به ویژه از دوره خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) روایات متعدد و مفصلی آورده است، چندانکه حدود ربعی از کتاب را به تاریخ این دوره اختصاص داده است. در این کتاب که به رغم اختصار، رویدادهای ادوار گوناگون سدههای نخستین هجری را در برمیگیرد، موضوع فتح افریقیه و اندلس به دست موسی بن نصیر ویژگی جداگانهای دارد. [۲۲]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۶۰ به بعد، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
ذکر حوادث مربوط به ادوار خلفای بنیامیه تا واپسین ایشان، به اختصار ادامه مییابد. موضوع ظهور عباسیان را مؤلف با عنوان «بدء الفتن و الدولة العباسیه» آغاز کرده است. [۲۳]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۱۳۰، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
در این بخش نیز همچون بخش نخست، مؤلف به اختصار، به ذکر حوادث دوران حکومت چند خلیفه نخست عباسی پرداخته است و در پایان ذکر وقایع خلافت هارونالرشید میگوید که در نقل اخبار مربوط به خلافت عباسی، پس از هارونالرشید، سودی نمیبیند، زیرا از این پس « زنادقة عراق » بر خلافت استیلا یافتند. [۲۴]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۲۰۷، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
با اینهمه، در کوتاهترین عبارات از ماجرای جانشینی مأمون و جنگ او با امین بر سر خلافت یاد کرده است. [۲۵]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۲۰۸، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
۱.۳ - منابعجدا از مسأله مؤلف کتاب، همچنانکه گفته شد، بررسی متن اثر، به ویژه از حیث منابع، سخت قابل توجه به نظر میرسد. در واقع الامامة و السیاسه مجموعهای نامنظم از آثار مورخان قرون نخست هجری است و این موضوع به طور خاص در بخش مربوط به فتح افریقیه و اندلس نمایانتر است. مقایسه میان روایات این بخش با یک اثر از عبدالملک ابن حبیب اندلسی (ه م) نشان میدهد که نویسنده الامامة و السیاسه، غالب روایات این بخش را، گاه حتی با حفظ سلسله سند ابن حبیب، از کتاب او نوشته، و اختلاف میان دو متن بسیار اندک است. [۲۶]
ابن حبیب، عبدالملک، التاریخ، به کوشش خورخه آگوادی، ج۱، ص۱۴۳، مادرید، ۱۹۹۱م.
[۲۷]
الامامة و السیاسه، ج۲، ص۷۸، سطر ۷ به بعد، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۲۸]
ابن حبیب عبدالملک، التاریخ، به کوشش خورخه آگوادی، ج۱، ص۱۴۴، مادرید، ۱۹۹۱م.
[۲۹]
الامامة و السیاسه، ج۲، ص۸۶، سطر ۱۲ به بعد، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۳۰]
ابن حبیب عبدالملک، التاریخ، به کوشش خورخه آگوادی، ج۱، ص۱۴۵، مادرید، ۱۹۹۱م.
[۳۱]
الامامة و السیاسه، ج۲، ص۸۷، سطر ۳، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
همچنین در همین بخش، مؤلف کتاب به اثر یک مصری اندلسی الاصل، از نوادگان موسی بن نصیر ، فاتح اندلس ، به نام معارک بن مروان تکیه داشته است. [۳۲]
مونس، حسین، تاریخ الجغرافیة و الجغرافیین فی الاندلس، ج۱، ص۲۷، مادرید، ۱۹۸۶م.
البته درهیچ یک از موارد فوق، مؤلف به منبع اصلی خود اشاره نکرده است.در جاهایی از کتاب که مؤلف به مأخذ خود تصریح میکند، میتوان آثار مورخان بزرگ سدههای نخست هجری را که اینک نشانی از آنها در دست نیست، بازیافت و این یکی از مهمترین ویژگیهای الامامة و السیاسه محسوب میشود. آثار تاریخی ابومعشر سندی (ه م)، [۳۳]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۱، ص۲۱۵، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۳۴]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۸، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۳۵]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۹، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۳۶]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۱۰، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۳۷]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۲۵، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
ابوالحسن مداینی ، [۳۸]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۱، ص۱۵۹، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
و اثر بسیار مهم هیثم بن عدی (د ۲۰۷ق) با عنوان الدولة در اخبار دعوت عباسی [۳۹]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۱۲.
در بخش مربوط به آغاز خلافت عباسیان [۴۰]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۱۳۰، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۴۱]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۱۴۱، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۴۲]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۱۴۹، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۴۳]
الامامة و السیاسه، قاهره، ج۲، ص۱۶۴، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
مورد استفاده مؤلف قرار گرفته است.از کتاب الامامة و السیاسه چندین نسخه خطی موجود است و متن آن بارها با انتساب به ابن قتیبه، در مصر ، عراق و لبنان به شیوهای غیرانتقادی به چاپ رسیده است. ۲ - فهرست منابع(۱) ابن حبیب، عبدالملک، التاریخ، به کوشش خورخه آگوادی، مادرید، ۱۹۹۱م. (۲) ابن شباط، محمد، «صلة السمط»، المکتبة العربیة الصقلیه، به کوشش میکله آماری، لایپزیگ، ۱۸۵۷م. (۳) ابن عربی، ابوبکر، العواصم من القواصم، به کوشش محبالدین خطیب، دمشق، دارالبشائر. (۴) ابن ندیم، الفهرست. (۵) الامامة و السیاسه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م. (۶) حسینی، اسحاق موسی، ابن قتیبه، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م. (۷) خطیب، محبالدین، مقدمه بر المیسر و القداحِ ابن قتیبه، قاهره، ۱۳۸۵ق. (۸) ذهبی، احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و صالح سمر، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. (۹) عدوی، احمد زکی، مقدمه بر عیون الاخبارِ ابن قتیبه، قاهره، ۱۹۳۰م. (۱۰) قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۱) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۳۸۳ق. (۱۲) مصطفی، شاکر، التاریخ العربی و المورخون، بیروت، ۱۹۸۳م. (۱۳) مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. (۱۴) مونس، حسین، تاریخ الجغرافیة و الجغرافیین فی الاندلس، مادرید، ۱۹۸۶م. (۱۵) یاقوت، ادبا. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «الامامة و السیاسة»، ج۱۰ف ص۳۹۱۸. |